(inversion)درسنامه گرامر ساختار معکوس
در شرایط خاصی فعل کمکی قبل از فاعل جمله میآید که به آن ساختار معکوس میگوییم. معمولا با یک عبارت یا کلمه منفی شروع میشوند. مثال:
Never have I seen such a mess! هرگز چنین آشفتگی ندیدهام!
Not only do I enjoy classical music, but I also have regular music lessons.
نه تنها از موسیقی کلاسیک خوشم میآید، بلکه آموزش موسیقی معمولی نیز میبینم.
قیدهای منفی
اگر قید منفی برای تاکید در اول یک عبارت بیاید، معمولا بعد آن جمله به شکل فعل کمکی + فاعل است
Time expressions: never, rarely, seldom
یعد از این قیدهای زمانی معمولا فعل در زمان کامل و یا modal auxiliaryمیآید.
Seldom have I seen anything more remarkable. کم پیش میآید که چنین چیز شاخصی ببینم.
Never have I seen such a vast crowd. هرگز جنین جمعیت زیادی ندیدهام.
Time expressions: hardly, barely, no sooner, or scarcely
این قیدهای زمانی وقتی به کار میروند که دو چیز در گذشته یکی پس از دیگری رخ دهد.
Hardly had she arrived, when problems started. هنوز نرسیده بود که مشکلات شروع شد.
Scarcely had I sat down when the doorbell rang. هنوز نشسته بودم که زنگ در خورد.
No sooner had he finished dinner, than he started feeling ill. زمان زیادی از خوردن شامش نمیگذشت که حالش بد شد.
جملاتی که با ‘only’ شروع میشوند نیز از ساختار معکوس پیروی میکنند.
Only then did I understand what I had done. تازه فهمیدم که چه کاری کردم.
Only after her death was I able to love her. تنها بعد از مرگش توانستم دوستش داشته باشم.
After ‘Little’
Little did she understand what she was doing. او زیاد نمیفهمید که دارد چه میکند.
Little did I realize the danger I faced. من به اندازه کافی متوجه خطری که با آن مواجه شدم، نشدم.
Inverted Conditional Forms
در جملات شرطی، به جای استفاده از ‘if’ فعل کمکی میتواند قبل فاعل بیاید.
Were I you, I wouldn’t do it. (= If I were you, I wouldn’t do it.)
اگر جای تو بودم این کار را نمیکردم.
Had I understood the problem, I wouldn’t have made those mistakes. (= If I had understood the problem, I wouldn’t have made those mistakes.
اگر مشکل را میفهمیدم، آن کارهای اشتباه را انجام نمیدادم.